نغمهای تاجیکی برای همه فارسیزبانان
شناسه خبر: 880779 سرویس: فرهنگی
رستم وهابنیا جدیدترین سروده خود را به ضرورت همدلی بیشتر میان فارسیزبانان اختصاص داده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رستم وهابنیا، از شاعران اهل تاجیکستان است که از او تاکنون آثار متعددی در حوزه شعر و نقد ادبی منتشر و روانه بازار کتاب شده است. او در جدیدترین سروده خود به موضوع «زبان فارسی» و «کشورهای فارسیزبان» اشاره کرده و وحدت میان این اقوام را دستمایه جدیدترین شعر خود قرار داده است.
سروده جدید او که با عنوان «کبک دری» منتشر شده به این شرح است:
تو را از دشتها بر کوه راندند
ز کُه در در کام صد دامت کشاندند
ز کُه در در کام صد دامت کشاندند
کلاغ و کرکس و کلمرغ و کلخاد
همه گشتند با تو دشمن هاد
همه گشتند با تو دشمن هاد
نوایت در گلو پیچید و خون گشت
و خونت چون سیاوش ریخت در تشت
و خونت چون سیاوش ریخت در تشت
چه تشتی که چو در خاکش نشاندند
ز لاله بر جهان آتش فشاندند
ز لاله بر جهان آتش فشاندند
الا کبک دری فریاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
چو ساقی چشم مستِ مست داری
دو ابروی بهم پیوست داری
دو ابروی بهم پیوست داری
حنای پای تو دارد شهادت
شفق بودست سرخیل نژادت
شفق بودست سرخیل نژادت
سحرخیزان به تو اخلاص دارند
به یادت کوهها را پاس دارند
به یادت کوهها را پاس دارند
تو و آهوی کوهی همتبارید
دو سرگردان ز یاران یادگارید
دو سرگردان ز یاران یادگارید
الا کبک دری فریاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
به فیضآباد و دشت کبکریزش
ببینی ریزش کبک و گریزش
ببینی ریزش کبک و گریزش
به یاد آید تو را پهنای تاریخ
همایون اختری و نحس مریخ
همایون اختری و نحس مریخ
گذر سازی به دشت جانورسوز
به یاد آید نواهای جگرسوز
به یاد آید نواهای جگرسوز
به هر وادیست از تو یادگاری
چو سالک در طریقت استواری
چو سالک در طریقت استواری
الا کبک دری فریاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
نشانی از بُت فرخار داری
چو آهوی بخاری یار داری
چو آهوی بخاری یار داری
تورا در کوه سُرخان دیده بودم
ز احوال دلت پرسیده بودم
ز احوال دلت پرسیده بودم
تو با الحان فرغانی سرودی
بدانستم همان هستی که بودی
بدانستم همان هستی که بودی
بسی بگذشت بر آن روزگاران
به تندی مثل تیر جان شکاران
به تندی مثل تیر جان شکاران
الا کبک دری فریاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
تو از سنگ بدخشان رنگ بردی
بسا که جای گندم سنگ خوردی
بسا که جای گندم سنگ خوردی
ز بلخ بامیان آمد پیامت
که گردون تیر میبارد به بامت
که گردون تیر میبارد به بامت
تو را بیم عقاب تیز پر نیست
ز تیغ عصر کیهانت سپر نیست
ز تیغ عصر کیهانت سپر نیست
نوایت لخت خون گردد عجب نی
که غم صد کوه و یک برگ طرب نی
که غم صد کوه و یک برگ طرب نی
الا کبک دری فریاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
تورا در خون خود آغُشت خوهند
تو جان پاک و از تو گوشت خواهند
تو جان پاک و از تو گوشت خواهند
درای روزگاران ققبۀ توست
رهِ این کاروان از اقبۀ توست
رهِ این کاروان از اقبۀ توست
چو یاد آرم ز «کبکان بیآزار»
منوچهری پدید آید به گفتار
منوچهری پدید آید به گفتار
تو در شعر دری نقش نگینی
به صورت هم به معنی دلنشینی
به صورت هم به معنی دلنشینی
الا کبک دری فریاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
اگرچه پارسا و گوشهگیری
اگرچه ساده و روشنضمیری
اگرچه ساده و روشنضمیری
زبان تو زبان آشناییست
نوای تو به لحن آریاییست
نوای تو به لحن آریاییست
اگرچه چون برادر با کبوتر
شدستی صلح را پیک و پیمبر
شدستی صلح را پیک و پیمبر
ولی همواره چرخ جنگانداز
تو را بر جنگ وادارد به انباز
تو را بر جنگ وادارد به انباز
الا کبک دری فریاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
زبان مادری را یاد داری؟
چو بشنیدند کبکان این خطابم
صدا کردند از هر کو جوابم
صدا کردند از هر کو جوابم
ز بلخ و کابل و تبریز و کشمیر
کوهستان همالیا و پامیر
کوهستان همالیا و پامیر
هرات و زابلستان و سیستان
ز هند و کاشغر، پهنای آلان
ز هند و کاشغر، پهنای آلان
ز وخش و از حصار و از بدخشان
ز سغد و از قراتیگین و ختلان
ز سغد و از قراتیگین و ختلان
بخارا و سمرقند و ز خوارزم...
فزونتر زان چه می آید در این نظم
فزونتر زان چه می آید در این نظم
که ما در پاس وحدت استواریم
امانت را همیشه پاس داریم
امانت را همیشه پاس داریم
زهی کبک دری فریاد داری!
زبان مادری را یاد داری!
زبان مادری را یاد داری!
انتهای پیام/
http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/07/14/880779